سادگی منو ببخش کیارستمی
«فخری» زن بیوة 50 سالهای است که همه او را فخریخاله صدا میزنند. او «عباس کیارستمی»، یکی از بزرگترین کارگردانان سینمای ایران، را برای ناهار به منزل خود دعوت کرده است. در این میهمانی دختر و داماد و پسر فخری به همراه دو تن از دوستان خانوادگیشان، الهه و گودرز، حضور دارند. فخری، کیارستمی را از زمانهای گذشته و قبل ازمرگ شوهرش، زمانی که همسایة دیوار به دیوار عباس کیارستمی بوده است، میشناسد. فخریخاله چند ماه پیش با پولی که پسانداز کرده بود به کارگاه فیلمسازی کیارستمی میرود، با این اندیشه که شاگرد او شود. او در جلسة معارفه، کیارستمی را میبیند و خود را معرفی میکند. در ادامة داستان فخریخاله و خانوادهاش منتظر رسیدن میهمانشان، کیارستمی، هستند. فیلمنامة حاضر با 6 شخصیت با نام فخری، حسن، صفا، گودرز، الهه، و انوش قابل اجراست.