به خاطر هیچ و پوچ: داستانی واقعی از استحالهی محیط کار و ناهنجاریهای اداری
داستانهای فارسی - قرن 14
در کتاب حاضر نگارنده سعی کرده است با توجه به واقعیتهای موجود در زمینه فساد در نظام اداری داستان خود را بنویسد. او همچنین در نگارش کتاب بر آن است تا مشاهدات خود را همانگونه که بوده بدون هرگونه داوری ابراز کند. در داستان میخوانیم: «خسته و بیرمق و نخستین صبح زمستانی سال، مسیر تکراری هر روز را میپیمودم. سوز سرما از میان تاروپود پالتوی بلند و پشمینم چنان به تنم مینشست که گویی خیال نبردی بیامان با کالبدی از نفس افتاده را داشت».