جوامع الحکایات
عوفی، محمدبنمحمد، قرن 7ق. جوامع الحکایات و لوامع الروایات - اقتباسها / داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، از مجموعة «داستانهای کهن ایرانی» و دربرگیرندة بیست و شش داستان از کتاب «جوامعالحکایات»، اثر «صدیدالدّین محمد عوفی» (قرن 7 ق) است. برخی از عنوانهای داستانها عبارتند از: «برو کار میکن مگو چیست کار»؛ «هم چون سخاوت حاتم کسی ندید»؛ «خواستن توانستن است»؛ «ابراهیم ادهم»؛ «رسیدن به مطلوب»؛ «شیطان و فرعون» و «شکر نعمت، نعمتت افزون کند». در داستان «شیطان و فرعون» آمده است: فرعون در زمان حکومت بر مصر ادعای خدایی کرد. روزی شیطان در حالی که فرعون خوشة انگوری در دست داشت، به نزد وی رفت و از او پرسید که چه کسی میتواند خوشة انگور را تبدیل به مروارید گرانبها کند. فرعون این کار را حرفة کیمیاگران دانست. شیطان خوشه انگور را با وردی جادویی تبدیل به مروارید کرد و فرعون او را تحسین کرد. در این هنگام، شیطان به قصد بوسیدن دست فرعون نزدیک وی شد و سیلی محکمی به صورت وی زد. فرعون با این عمل شیطان و گفتة وی که با این که احمق و نادان است، باز هم ادعای خدایی میکند، فرعون را تنها گذاشت. فرعون به این اندیشید که بندهای بیش نیست، چون اگر خدا بود سیلی نمیخورد. کتاب با هدف آشنایی نوجوانان با داستانهای کهن فارسی و عبرت آموزی از آنها تدوین شده است.