ادامه سینوهه: رامسس
داستانهای فنلاندی - قرن 20م.
رامسس دوم، فرعونی که بیش از شصت سال با اقتدار بر مصر فرمانروایی کرد، در اینجا فقط چهارده سال دارد. پدرش«ستی»، در تلاش است تا بین او پسر ارشدش«شانار» یکی را به جانشینی خود انتخابکند. به همین علت امتحانات سختی از رامسس به عمل میآورد و گاهی او را با خطر مرگ روبرو میسازد. سرانجام ستی تصمیم خود را گرفته و رامسس را جانشین خود اعلام مینماید و به او لقب«پسر آفتاب» میدهد. ستی در سال پانزدهم فرمانرواییاش از دنیا میرود و رامسس تاج و تخت را در دست میگیرد. اکنون رامسس بیست و سه سال دارد. ملکه مادر و همسر رامسس«نفرتادی» از او حمایت میکنند. ولی دسیسههای شانار مشکلاتی را برای او به وجود میآورد. او هر دم خود را در مقابل توطئه طرحریزیشدهی تازهای میبیند. اکنون خطر حمله هیتیها مصر را تهدیدکرده و رؤیای داشتن کشوری آرام و در صلح و صفا که در آن قانون حاکمیت داشتهباشد در نظر رامسس کمرنگ میشود.