نمایشنامه زلزله
نمایشنامه حاضر که در سه مجلس به نگارش درآمده، داستان خانوادهای است که چند ساعت، پیش از وقوع زلزلۀ بم، به دعوت مردی، راهی بیابان شدهاند تا با کاری که قرار است به ایشان پیشنهاد شود، آشنا شوند. در همان کویر آنان درمییابند به کار حمل مواد مخدر دعوت شدهاند و به همین دلیل، سر باز زده میگریزند. و در لحظههای اذان صبح است که زمین خشم خویش را آشکار کرده و در چشم برهم زدنی، همهچیز به تلی خاک بدل میشود و دختر خانوادۀ مزبور، جان میبازد. در آشوب پس از زلزله، هر آن کس که نجات یافته، درمانده و حیران، به دنبال دیگر اعضای خانواده، خاکها و آجرها را پس میزند و اکنون همه، به جز دختر جوان، گرد هم آمدهاند، مادر، از داغ فرزند، دچار پریشانی روان شده و دختر را زنده، مقابل خویش میپندارد. و چون از پریشانی وی کاسته میشود، تصمیم میگیرد سرپرستی دو کودک را که خانوادۀ خود را از دست دادهاند، برعهده بگیرد.