مهد کودک چه جوریه؟ = How is the kindergarten
"قلی" و "غنچه" خواهر و برادر دوقلو هستند. آنها سه ساله شدهاند و باید به مهد کودک بروند. همهی بچهها با پدر و مادرشان خداحافظی میکنند و وارد مهدکودک میشوند. غنچه هم وارد مهد کودک میشود اما قلی خجالت میکشد و نمیخواهد از مادرش جدا شود. خانم مربی با قلی حرف میزند و میگوید که میخواهد چیزهای جالبی را که در مهد کودک است به او نشان دهد. قلی نیز قبول میکند. خانم مربی به قلی نشان میدهد که بچهها در مهد کودک ورزش و بازی میکنند. صبحانه میخورند، نقاشی میکشند، کاردستی درست میکنند و شعر و سرود میخوانند. سرانجام زمان رفتن فرا میرسد، پدر و مادرها به دنبال بچهها میآیند و آنها را به خانه میبرند. قلی نیز مثل غنچه از مهد کودک خوشش میآید. او به خانم مربی قول میدهد هرروز به مهدکودک برود. کتاب به همراه متن انگلیسی به چاپ رسیده است.