سبد سفارش شما خالی است!

اثر حاضر متضمن هشت داستان کوتاه ذیل این عناوین است: دخیل بر دستار شروه، آتش ته‌نشین، بلوط‌های به گل نشسته، در مادیان، تشنه‌ی چای، دست ما کوتاه، سرد سنگین، و زمزمه‌های آتش دوشیزه. برای مثال در "سرد سنگین"، راوی پس از شنیدن خبر مرگ دو فرزند ارشد دوستش ـ که بر اثر سانحه‌ی تصادف در خارج از کشور رخ داده بود ـ به فرودگاه می‌رود تا جنازه‌ها را تحویل بگیرد و این در حالی است که دوست راوی از این جریان، بی‌اطلاع است و درباره‌ی انواع ماست، سخن می‌گوید. از این که در گذشته مردم ماست را با کنگر می‌خوردند، اما امروز با چیپس ذرت می‌خورند، از این که یک بار با ماست مسموم شده و... در این حال راوی می‌گوید: "حال ما را در آن لحظه هیچ‌کس درک نمی‌کند. ما منتظر یک اشاره‌ی او بودیم تا از ته دل گریه کنیم. فضای خانه بدطوری سنگین شده بود. آدمی که سوگوار باشد سنگین است. خانه را هم سنگین می‌کند. خانه طوری بود انگار در آن، ساعت‌ها و ساعت‌ها از سوگ پسر و دختری صحبت کرده باشند، اما در خانه‌ی ما ساعت‌ها از چیزی صحبت نشده بود، غیر از ماست.