داستان زرگر و سیاح: برگزیده داستانهای کهن فارسی: از کلیله و دمنه برای نوجوانان
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14 / داستانهای اخلاقی
"زرگر و سیاح" یکی از داستانهای کلیله و دمنه و روایتی از به دام افتادن ببر، ممیون، مار و مرد زرگری در دام یکی از صیادان است. در این اثنا مردی سیاح که از کنار دام در حال گذر بوده، با طناب انداختن به درون چاه، آنها را نجات میدهد. آنها پس از نجات از سیاح تشکر و به او میگویند که روزی محبت وی را جبران خواهند کرد. پس از چندی سیاح که دوباره گذارش به آن منطقه میافتد مشاهده میکند که میمون با آوردن میوۀ بسیار از او قدردانی میکند و ببر نیز با کشتن دختر امیر و آوردن لباس گرانبهای او برای سیاح مراتب قدردانی خود را نشان میدهد. سیاح بیخبر از این موضوع، تصمیم میگیرد لباس را بفروشد و هزینۀ سفر را تامین کند. بر این اساس وقتی به شهر میرسد زرگر را یافته و لباس را به او نشان میدهد. اما زرگر به رغم محبتی که سیاح در حق او کرده، لباس را نزد امیر برده و به امیر میگوید که سیاح دختر تو را کشته و لباسش را برده است. شاه نیز دستور میدهد که سیاح را به دار بزنند. اما مار با تدبیری سیاح را از کشته شدن به دست امیر میرهاند و سرانجام این مرد زرگر است که به دستور شاه به دار آویخته میشود. کتاب حاضر مجموعهای از 4 داستان از کلیله و دمنه تحت این عناوین است. بلار و برهمن؛ زرگر و سیاح؛ زاهد و راسو؛ و جغد و کلاغ.