خورشیدشاه و مهپری (قصهای از سمک عیار)
داستانهای فارسی - قرن 14 / ارجانی، فرامرزبن خداداد، قرن 6ق. سمک عیار - اقتباسها
کتاب حاضر، داستانی از سمک عیار و افسانهای قدیمی است که با بیانی شیوا نگاشته شده است. این داستان شرح دلدادگی خورشیدشاه به دختر پادشاه چین و ماجراهایی است که برای او و همراهانش اتفاق میافتد. داستان از جایی آغاز میشود که مرزبان شاه پادشاه ولایت حلب در جستوجوی داشتن فرزند است و با چارهجویی هامان وزیر با «گلنار» دختر پادشاه عراق ازدواج میکند. پس از مدتی از گلنار صاحب فرزند پسری میشود و نام او را «خورشید» میگذارد.