نوشدارو پس از مرگ سهراب (در سوگ پسر)
«رستم» پهلوان ایرانزمین، اسبی تیزرو به نام رخش داشت. رستم به اتفاق رخش در مقابل دشمنان بسیاری مقاومت کرده و آنها را شکست داده بود. پادشاه سمنگان که فردی خبیث و بدذات بود، میدانست عامل اصلی شکست آنها از ایرانیان وجود رستم و رخش است. به همین دلیل با جمعی از سران نقشهای کشید که رخش را هنگامی که رستم در شکار گورخر آن را آزاد میگذاشت بدزدد و از او کرهاسبی داشته باشد. برای همین او با نقشة حسابشده و درازمدتی سعی کرد سهراب پسر رستم و رستم را مقابل هم قرار دهد و با این مکر و حیله او، سرانجام سهراب به دست پدر کشته شد. ماجرای کشته شدن سهراب به دست رستم در این داستان به تصویر کشیده شده است.