همسفر باد
این داستان مصور، دربارهی بادبادکی است که به شاخهی درختی گیر کرده و با عبور باد از او کمک میخواهد. بادبادک میگوید: که چندروز پیش، پسرکی مرا با نخ بلندی به آسمان فرستاد. ناگهان نخ پاره شد و من از او دور شدم. سرانجام نیز در این بیابان، به شاخهی درختی پیچ خوردم و گیرافتادم. حالا تو کمکم میکنی؟ پس از آزاد کردن بادبادک، او را همسفر خویش در عبور از دریاها و کوهها میگرداند. مخاطبان این داستان، گروه سنی "ب" و "ج" هستند.