رز گمشده، قلب جاودانه
داستانهای ترکی - ترکیه - قرن 20م.
در این داستان «دیانا» دختر کوچکی است که قرار است با معلمش خانم «وبرو» و دوستانش به تماشای یک نمایش مخصوص که فقط یک روز در شهری در نزدیکی محل زندگی آنها توسط دلفینهای صورتی اجرا میشود، برود. آن روز صبح، دیانا زودتر از همه از خواب بیدار شد. در راه رفتن به مدرسه در جاده با گله گوسفند شخصی به نام «محب» روبهرو میشود. اتفاقی که آن لحظه میافتد ذهن دیانا را درگیر کرده است تا جایی که او از رفتن به دیدن نمایش منصرف شده و تصمیم میگیرد که برای کمک به محب به نزد او برود. اما متقاعد کردن مادر کار سادهای نیست و... .