حکایت گرگ و بزغاله آوازخوان
سعدالدینوراوینی، قرن 7 ق. مرزباننامه - اقتباسها / داستانهای فارسی
کتاب حاضر، داستانی اقتباسشده از مرزباننامه است که با زبانی ساده و روان بازنویسی شده است. در این داستان روزی بزغالهای از گله جا میماند و با دیدن گرگی که به سمت او میشتابد تدبیری میاندیشد. با پای خود به استقبال او میرود و میگوید چون تو امروز نظر بدی به گله نداشتی چوپان مرا بهعنوان پاداش برای تو گذاشته و به من گفته برایت آواز مبسوطی بخوانم تا پس از خوردنم گوشت من بهتر به تنت بنشیند. حال اگر اجازه میدهی بخوانم. گرگ شادمان میگوید بخوان و بزغاله با تمام وجود میخواند. چوپان با شنیدن صدای بزغاله بهتندی از آنسوی کوه مراجعت میکند و گرگ را زیر ضرب چماق میگیرد.