مصدق در آیینهی تاریخ
نمایشنامه فارسی - قرن 14 / ایران - تاریخ - پهلوی، 1320 - 1357 - کودتای 28 مرداد 1332 / مصدق، محمد، 1345 - 1261 - نمایشنامه
نویسنده در این نمایشنامه کوشیده است شخصیت و اندیشهی دکتر محمد مصدق را نشان دهد و وی را در قیاس و پیوند با مظلومان تاریخ ایران به صحنهی نمایش بیاورد. خانم صابری در متن نمایش نامه سرودههایی از شاعران پس از 28 مرداد (سقوط دولت مصدق) گنجانده و در اصل، در مقابل مصدق، شخصیت "شاه" را به نمایش گذاشته است. او در این نمایش نامه میخواهد داستان همیشه تکراری ایران را که همانا نخبه کشی است، بازگوید. وی خاطرنشان میکند: "آیا شرایط ما را به زوال میکشد؟ یا از ماست که برماست؟ شنیدهام که پشت کوه قاف مرغی هست. من در رویای سیمرغان به خواب میروم": که چگونه مرغان گستردهی تاریخ، حیثیت ایران زمین را به جان خریدند. و چه بسیارند حافظان آب و خاک ما، عشق ما، قهر ما و... عشق زال سپید و رودابه در سرزمین سیمرغ، فریاد ازلی مهر ماست. جنگ کیومرث (هوشنگ بینام) با سیاهی طنین کوبنده قهرماست با زشتی و هر چه پلیدی. جنگ رستم و سهراب، مرثیهی تقدیر دلخراش ماست از "خود دوستی و سقوط در دام فریب اجنبی". سهراب به دست پدر کشته میشود. ترسی عمیق تو را فرا میگیرد و از کاوه روئینصفت مددی میخواهی که: چرا نخبه کشی؟ چرا پسر کشی؟ چرا هر کسی به فکر خویش؟ چرا تخم نفاق و کینه؟ چرا؟ چرا سودجوییهای گذران زندگی بر ما غالب میشود و ما را غافل میدارد تا بدخواهان بیگانه به سرزمین سیمرغان راه یابند و ذخایر مادی و معنوی ما را به یغما برند؟ چرا کنار کاوهها، پیوسته از گودالها بالا میرویم، سربلند میداریم و ناگهان میلغزیم؟ چرا معنای مهر و رفیقی را از یاد میبریم؟ چرا فغان مصدقها را نمیشنویم که: "افتخار این مملکت این نیست که دکتر مصدقِها را زیر دست میر غضبِها از بین ببرند! افتخار این مملکت در این است که از وطن پرستان حمایت کنند و به آنان پر و بال بدهد، آنان را اجرا بگذارند و شایسته کنند که از مملکت دفاع کنند. تنها گناه من این است که تسلیم تمایلات خارجیان نشده و دست آنان را از منابع ملی ایران کوتاه بردهام! من ایرانی و مسلمانم و علیه هر چه که ایرانیت و اسلامیت ما را تهدید کند، تا زنده هستم مبارزه مینمایم".