آبشوران
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
این مجموعه حاوی 12 داستان کوتاه است با برخی از این عناوین: خانهی ما، بیالون، ماهیها و غازها، باغچهی کوچک، بی، ننهجان چه شده؟، عمو بزرگه و حمام. برای نمونه در داستان حمام، راوی روزی را به یاد میآورد که با برادرهایش ـ اکبر و اصغر ـ و پدر به حمام رفته بودند. به نقل از وی: "آن روز از هرکدام از ما خطایی سر زده بود. من بابا را سفت کیسه نکشیده بودم. اکبر دست او را گاز گرفته بود و اصغر هم مابقی روشور را گم کرده بود. بابا دست به دست کرد تا حمام، خلوت شد. فقط همان کیسهکش در حمام مانده بود. ناگهان بابا لنگ مرا باز کرد، در آب زد و مثل شلاق با لنگتر به جانمان افتاد. هر سه به تنها پناهگاه زندهی آن حمام خوفناک یعنی کیسهکش، پناه بردیم: آی عمو کیسهکش! آی عموجان! تو را به خدا نگذار ما را بکشد و...".