معشوقی برای ابدیت
این داستان روایت عشق نقاشی اشراف زاده به نام "بهمن "به دختری کولی به نام "معشوق "است ;اما در این میان، دخالتهای "نگین "ـ خواهر بهمن ـ مانعی برای رسیدن این دو به یک دیگر است .بدین ترتیب که نگین با طرح نقشهای، بهمن را به خارج از کشور، نزد پدر و مادرش میفرستد، آن گاه ماجرای ارتباط "معشوق"، با "بهمن "را با عموی "معشوق "در میان میگذارد .عموی معشوق پس از اطلاع از ماجرا، معشوق را به اجبار به عقد پسرش "کبیر "ـ که گنگ است ـ در میآورد .بعد از مدتی بهمن به ایران باز میگردد و ....