حسن کچل و بچه دیو قرمز

حسن کچل و بچه دیو قرمز

در یک روستای سرسبز پیرزنی با تنها پسرش زندگی می‌کرد. پسر او با وجود هوش و ذکاوت همیشه غمگین بود، زیرا مو نداشت و به همین دلیل اهالی ده او را حسن‌کچل صدا زده و مسخره‌اش می‌کردند. سرانجام یک روز حسن‌کچل به ستوه آمد و برای یافتن داروی کچلی راهی سفر شد. او رفت تا پشت کوه‌ها به یک دشت بزرگ رسید و کمی بعد با یک بچه دیو قرمزرنگ روبه‌رو شد. حسن‌کچل توانست با ذکاوت خویش دیو را شکست داده و با سه کیسه‌ی طلا که از دیو به دست آورده بود به روستا بازگردد. اگرچه او نتوانست داروی کچلی را بیابد، ولی توانست با سکه‌هایی که به دست آورده بود، کمک‌های بسیاری در آباد کردن روستا بکند. از آن پس اهالی روستا به خاطر شجاعت و باهوشی، او را تحسین می‌کردند و دیگر هیچ‌کس او را مسخره نمی‌کرد.

قیمت چاپ: 1,000 تومان
تصویرگر:

زهرا مسائلی

ویراستار:

شکوفه آقاکثیری

ناشر:

برگ گل

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

398.2

سال چاپ:

1386

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

24

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789649490373

محل نشر:

فلاورجان - اصفهان

نوع کتاب:

تالیف