دنده لج
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی پرکشش و تعلیق از رویارویی یک پدر با فرزند جوان و سرکش خود که در اوج دروه بلوغ و جوانی به دلیل اختلاف سلیقهفکری و فرهنگی از منزل فرار کرده و پدر را برای رفع این اختلاف به فکر فرو برده است. پدر در کشاکش این اختلاف فکر با پسر به پیشنهاد دوستی قدیمی شروع به مرور خاطرات خود میکند تا پرده از یک شباهت بردارد. شباهتی که بر اساس آن عنوان میشود که پسر او کپیناخوانای اوست و او به تکاپوی کشف معنای این عبارت میافتد و به دنبال همین کار است که قدم به مرور خاطراتی تلخ از نوجوانی خود میگذارد و خاطراتی را مرور میکند که به اصطلاح، سر او را به سنگی زده است که دوست ندارد برای فرزندش هم تکرار شود.