حریر راز (مجموعه داستان)

حریر راز (مجموعه داستان)

"ملیحه" دکتر مجرد و مغرور جوان بیمارستان از این که بیمار جوانی که تمام صورتش باندپیچی شده، مدام، او را به بهانه‌های مختلف به بالین خویش می‌خواند، مستاصل شده و آخرین بار، بدون توجه به ناراحتی‌های وی، با این استدلال که شیفتش تمام شده، سریع و بی‌توجه، بیمارستان را ترک می‌کند. روز بعد، به هنگام سرکشی به بیماران، احساس می‌کند، جوان مزاحم مرخص شده و هنگامی که این موضوع را با صدای بلند با همکارش درمیان می‌گذارد، وی، دکتر را متوجه بیمار زیبایی می‌کند که باندهای صورتش به طور کامل باز شده و در قسمتی از اتاق مشغول استراحت است. دیدن این چهره‌ی معصوم و زیبا، احساس خاصی در وی زنده می‌کند که با غرورش، هم‌خوانی ندارد. عصر همان روز، زمانی که ملیحه در منزلش با عشق زیبایی که در قلبش جوانه زده بود، در کشاکش و درگیری بود، جوان مرخص شده و به شهر خویش بازگشت. اما صبح روز بعد دکتر جوان با خواندن نامه‌ای که جوان نوشته بود، از شادی در پوست خویش نمی‌گنجید. او در نوشته‌اش از ملیحه خواستگاری کرده و نشانی و شماره تلفنش را باقی گذاشته و امضا کرده بود: "دکتر مسعود امیری". داستان مذکور تحت عنوان "حریر راز" یکی از 14 داستان کوتاه مجموعه‌ی حاضر است. از دیگر داستان‌های کتاب می‌توان هفت پیرمرد، عاشق، شکسته، پایان سکوت، مرگ دوچرخه، و ناشکر را نام برد.

قیمت چاپ: 1,000 تومان
ناشر:

سته بان

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1386

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

64

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789649693767

محل نشر:

استهبان - فارس

نوع کتاب:

تالیف