داستانهای واقعی از جنس فقر و فخر
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، دربردارندة داستانهایی واقعی از تاریخ و سرگذشت مردم روستای «آبکنار» در بندر انزلی است، که در طول حیاتشان با حوادث و وقایع بیشماری دست به گریبان بوده و با تلاش و زحمت بسیار، از پیچ و خم محرومیتها و سختیهای زمانه عبور کرده و امروز، فرزندانی با معلومات عالیه ـ تحویل اجتماع میدهند. عنوان داستانها عبارتند از: «میز تحریر»، «موش»، «مادر دوّم»، «تاب هفتم»، «پول عکس»، «پارافین»، «زایمان مادر»، «معلّم ناموفق» و... . داستان «میز تحریر»، ماجرای پسر نوجوانی است که آرزوی داشتن میز تحریر دارد. او از نجّار بداخلاقی، در قبال دادن 30 عدد کدوی رسیده درخواست میز تحریر میکند. پسرک هر روز با زحمت فراوان کدوها را یکی یکی به مغازة نجّار میبرد. امّا نجّار به قول خود عمل نکرده و سرانجام، از آن روستا میرود. سالها بعد، پسر نوجوان در شهر او را میبیند و با اهانت نجّار روبهرو میشود. وقتی پسر نوجوان، در سن جوانی به عنوان رئیس بخشی از هنرستان مشغول به کار میشود، دوباره نجّار که پیر شده را میبیند در حالی که تغییری در خلق و خوی زشت او رخ نداده و این خلق و خو به پسرش نیز سرایت کرده است.