پاپانوئل و دستهای یخزده من
نمایشنامه فارسی - قرن 14
چند روز از محرم گذشته بود که «بهمن خاتمی» از آلمان به ایران برمیگردد. او که فرصت زیادی ندارد و روزهای آخر عمرش را سپری میکند، به دنبال زنی به نام «شرده» است که با زندگی و خاطرات گذشتة وی پیوند عمیقی دارد. شخصی به نام «ماهرخ» که خود را دوست «سودابه»، دختر بهمن، معرفی کرده است با بهمن همراه میشود. او به دلیل شباهت زیاد به مژده حس غریبی را در وجود بهمن زنده میکند. ماهرخ نذر کرده که هر سال نزدیک کریسمس برای بچههای ارمنی پرورشگاهی که در آن کار میکند، لباس پاپانوئل بپوشد. نزدیکی محرم و کریسمس به هم و نیز اوضاع به هم ریختة بهمن، ماهرخ را بر آن میدارد که به بهمن پیشنهاد دهد پاپانوئل شود. بهمن میپذیرد با این احساس که محرم است و میخواهد برای امام حسین (ع) تغزیه بخواند، اما در لباس پاپانوئل کمکم دستهایش سرد میشود و آرام میگیرد. این نمایشنامه با عنوان «پاپانوئل و دستهای یخزدة من» یکی از پنج نمایشنامة مجموعة حاضر است. دیگر نمایشنامهها عبارتاند از: کابوسها و خون؛ حریم؛ «بی» در زمان؛ و سکوت.