در جستجوی جسم از کف رفته
راوی در این داستان رهسپار سفری درونی میشود؛ سفری به اعماق زندگی و آدمها و همهچیز را عریان میبیند؛ انسانهایی که در خودخواهی، خودشیفتگی، غرور و گناه غوطهورند. او همچنان به سفر ادامه میدهد، تا جایی که درمییابد که هنوز هستند انسانهایی با روحهای بزرگ که منتظرند؛ منتظر کسی که میآید، کسی که نجاتدهندهی انسانهاست تا جامعهی بشری طعم پرتوی از خدا بودن را بچشد.