رویاهای خوش
در این داستان پیرزنی به نام "فرشته "خاطرات جوانی خویش را روایت میکند. فرشته دختر جوانی بوده که به همراه مادرش در رشت زندگی میکرده است .وی برای تحصیل در دانشگاه، نزد پدربزرگ خویش به تهران میرود ;اما در پی مشکلاتی به شهرستان مراجعت میکند .فرشته پس از چندی بدون خداحافظی از مادر، به تهران باز میگردد، اتاقی اجاره میکند و در دانشکده مامایی ثبت نام میکند و ....