ماجرای حیرتانگیز استنلی
داستانهای تخیلی
«استنلی» پسربچهای سالم و معمولی است، ولی افتادن یک تابلوی اعلانات بزرگ و سنگین روی سرش، او را به پسری به ضخامت نصف بند انگشت تبدیل میکند. استنلی متوجه میشود که این وضع نه تنها برای او دردسری ندارد، بلکه حالا میتواند کارهایی بکند و به جاهایی برود که قبلا به هیچوجه برایش امکانپذیر نبود. مدتی به این منوال میگذرد تا این که «آرتور» ـ برادر استنلی ـ راهحلی برای این مشکل پیدا میکند و استنلی دوباره به حالت اولیهاش بازمیگردد.