تورک اغلو بوغاج
در داستان حاضر که به زبان آذری نگاشته شده «قورقود» که سالهاست با همسرش «زبیدهخاتون» زندگی مشترکی را شروع کردهاند از داشتن فرزند محرومند. قورقود بر این اساس به قربانی کردن و انجام کارهای نیک روی میآورد تا بلکه خداوند به او فرزندی عطا کند. سرانجام نیز صاحب پسری میشود. اما به رسم زمانه تا 15 سالگی روی او نامی نمیگذارد. در 15 سالگی پسر قورقود با گاو نر وحشی مبارزه کرده و او را مغلوب میکند. بنابراین پدر نام وی را بوغاج (گاو نر وحشی) میگذارد. اما از آنجا که پدر فرماندهی دارد که به بوغاج حسادت میکند، بنا به دستور فرمانده روزی پسرش را آماج تیر خود قرار میدهد. پزشکان علاج زخم بوغاج را شیر مادر و گل یخ میدانند و سرانجام وی شفا مییابد.