نفس تنگ (مجموعه داستان)
در «مریمها» داستان شخص نابینایی بازگو میشود که در انتظار مردی است که هر سال در سی آذرماه به ملاقات وی آمده و برایش دستهای گل مریم هدیه میآورد. زن در انتظار است و تمامی وسایل پذیرایی را آماده کرده و پیشامد هر سال را با خویش مرور میکند. اما مدتی است که گلدانی، که هر سال پذیرای مریمهاست، خاک گرفته بر دیوار آویزان است و دیگر کسی از آن یاد نمیکند. کتاب پیش رو مشتمل بر نه داستان کوتاه از جمله حضور؛ درست در ساعت سه نیمهشب؛ آبی؛ ساعت؛ و موریانه است.