در حرم یار
داستانهای فارسی - قرن 14
این کتاب داستانی عاطفی که با زبانی ساده و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. نویسنده داستان را با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها نگاشته تا خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه سازد. در داستان میخوانیم: «همان نگاه گذرای «راتا» کافی بود تا التهاب و قرمزی چشمهایش از چشم تیزبین «شهریار» پنهان نماند. گویا پسر جوان تازه متوجه شده بود که این چشمها ساعتها در برآورده شدن حاجت قلبی او گریسته است. دل رئوف و بیریای «راتا» چنان دلش را لرزاند که نتوانست برای مهمان کردن دخترها بهصرف ناهار اصراری کرد».