تراکتور در طوفان
داستانهای اجتماعی
خانم "بوت" به همراه دو فرزندش ـ پوپی و سم ـ در مزرعهی درخت سیب زندگی و "تد" در کارهای مزرعه به آنها کمک میکند. یکی از کارهای تد مراقبت از تراکتور و ماشینهای مزرعه است. در یک روز طوفانی در حالی که تد مشغول تعمیر سقف آغل بود، یک درخت شکسته شده و بر روی تراکتور افتاد. پوپی و سم برای کمک به تد، خود را به داخل آغل رساندند و تد از آنها خواست تا آقای کالسکهران را برای کمک خبر کنند. کالسکهران به همراه اسباش توانست درخت را از روی تراکتور بردارد. سپس تد به کمک رنگ و قلممو قسمتهایی از تراکتور را که آسیب دیده بود، رنگ کرد.