اولین روز تابستان
داستانهای فارسی - قرن 14
«کامران» عشق موتور دارد و با فرد خلافکاری به نام «ناصر» دوست است. او ناصر را با معرفتترین فرد دنیا میداند. در اولین روز تابستان کامران به پیشنهاد ناصر به کافیشاپ میرود و درآنجا کامران داستان زندگی و ثروت عظیم دوست خود «پژمان» را برای او تعریف میکند. ناصر که فرد فرصتطلبی است، خیلی زود نقشة غارت خانة پژمان را میکشد و با اجبار، کامران را نیز با خود همراه میکند و بعد از غارت خانة کامران نادم از گفتههای نسنجیدة خود از ترس روبهرو شدن با پژمان و وحشت از صدمه دیدن توسط ناصر و همدستاناش، خود را در خانه حبس میکند. داستان حاضر برای گروه سنی «د» و «هـ» به نگارش درآمده است.