غوغای بیهیاهو
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، دربردارندة داستانهایی از زندگی افرادی است که در معرض سختیها و انتخابات دشوار قرار میگیرند. در یکی از داستانها ماجرای دختری به نام «سارا» به تصویر کشیده شده است که در یک خانوادة معمولی زندگی خوشی را میگذراند. او دختری حسود و در عین حال بازیگوش است که بعد از چند بار رد کردن خواستگاران، سرانجام به ازدواج با وکیلی به نام «عابد» تن میدهد. عابد برادری معلول به نام «عارف» دارد که فردی شایسته و محترم است. بعد از ازدواج، سارا جستجوی خود را برای پیدا کردن دختری مناسب عارف شروع میکند و دختری به نام «نازنین» را پیدا میکند. سرانجام عارف با نازنین ازدواج میکند. نازنین خواهر جوانی به نام «نیلوفر» دارد که به زودی با ترفندی زمینة دلبری از عابد را فراهم کرده و عابد برای مدتی شیفتة وی میشود. سارا بعد از دست کشیدن از سادهلوحی به زندگی با عابد خاتمه میدهد و این در حالی است که نازنین و نیلوفر به عنوان شیاد شناخته شده و از زندگی عابد و عارف بیرون میروند. در این میان، عابد از دو پا فلج شده و سارا در تردید بازگشتن نزد وی به سر میبرد.