آبنبات نمکی خورده شده
داستانهای تخیلی / داستانهای کودکان و نوجوانان
«امید»، پسر مهربانی است که دوست دارد آبنباتهایی با طعمهای خاص بخورد. او یک با اجازه مادرش یک آبنبات نمکی خریده و شروع به خوردن آن میکند. آبنبات به کمک آب دهان امید کوچک و کوچکتر میشود تا اینکه از چوبش جدا شده و به دهان امید میپرد و پس از آن اتفاقات جالبی برای آبنبات کوچولو میافتد که امید و بچههایی را که این داستان را میخوانند با محیط داخلی بدن آشنا میکند.