افسانه درویش و پادشاه (قصه بچهها)
داستانهای کودکان (فارسی) - قرن 14
روزی و روزگاری در روزگاران قدیم پادشاه عادلی بود که با خیال آسوده و راحت در سرزمینش حکومت میکرد. امورات مملکتش به روال عادی پیش میرفت و مردم سرزمینش با خوبی و خوشی و سرمست از نعمتهای فراوان به زندگی خود ادامه میدادند؛ تااینکه درویشی با کشکولی در دست و تبرزینی بر دوش به درگاه قصر میآید و... .