چشم مات: مجموعه داستان
"چشم مات" داستان آخرین دختر خانوادهای سنتی است که پدر آنها چشمانتظار به دنیا آمدن فرزند پسر است و چون به این آرزو نمیرسد، همسر را از خویش رانده و "ماندگار" چندروزه را نیز با وی همراه میکند. اما مادر از نگاهداری کودک سرباز میزند و کودکی که هیچ کس او را نمیخواهد تحت مراقبت دو خواهر خویش، که تنها اندکی از وی بزرگترند، قرار میگیرد. پس از ازدواج مجدد پدر، زندگی بر سه خواهر سختتر میشود و آنها که هیچ پناهی ندارند هریک، به فامیلی پناه برده و در اندک مدتی به اجبار، به خانهی بخت میروند. ماندگار نیز که فقط 12 سال دارد به همسری مردی در میآید که 20 سال از او بزرگتر است. مرد پس از به دنیا آمدن فرزندشان بر اثر سانحهای زمینگیر میشود و ماندگار ناچار میشود برای گذران زندگی به هردری بزند. تا این که سرانجام کارمندان کمیتهی امداد امام به یاری آنها شتافته و با برپا کردن دار قالی در منزلشان افراد خانواده را از سردرگمی نجات میدهند. این کتاب علاوه بر داستان "چشم مات"، دربردارندهی داستانی دیگر با عنوان "داستانهای کوتاه" است.