ستاره رفتنی است، آسمان را دریاب
داستانهای فارسی - قرن 14
«حسن» که همانند پدرش، «مرتضی»، برای ثبت اثری از خود در این دنیای فانی از دانشگاه انصراف داده و با هدف سوادآموزی به بچهها به روستای «عزیزآباد» واقع در سیستان و بلوچستان رفته است، از اثر متمایز دیگری که از خود برجای گذاشته بیخبر است؛ اثری از روح خداوند بر زمین. در همین حین «ژنرال» و «مراد» که از دوستشان، «محسن»، بیخبرند در جستوجوی او به دیدار پدرزن محسن میروند و ماجرای آشنایی پدر و مادر او را در بحبوبه تظاهرات سال 1357 و وسط گلوله و گاز اشکآور میشنوند و... .