معجزه عشق
داستانهای فارسی - قرن 14
ترانه و خواهر و برادر سارنگ، در یک سانحه رانندگی جان خود را از دست داده بودند. سارنگ و مروارید بعد از دو سالی که از مرگ ترانه میگذشت، با هم ازدواج کرده بودند. مروارید آریایی، زنی که بیشتر در این سالها همچون ناظمی سخت گیر برای سارنگ و نامی بود، زندگی او طبق برنامه جلو میرفت و انگاری میخواست بر همه چیز تسلط داشته باشد. خانواده مروارید، پدر و مادر و دو برادرش بودند که در کانادا زندگی میکردند و خیلی مشتاق بودند مروارید هم به آنجا مهاجرت کند. بعد از مرگ خواهر و برادر سارنگ، پدر و مادرش به شدت به او وابسته بودند. مخصوصاً آقای همایونی بزرگ که همه جوره زندگی خود را به سارنگ سپرده بود.