میخواهم دوستت بدارم
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، نگاشته شده و خواننده را با خود همراه میکند. در داستان میخوانیم: «مادر باز نگاهش کرد. لحظهای چشم از او برنمیداشت. چقدر دوستش داشت. دستش را پیش برد و سر دختر را در آغوش گرفت. میبوسیدش و موهای نرم و شفافش را نوازش میکرد. ناگهان مطالبی به ذهنش رسید و دردی جانکاه به تمام وجودش رخنه کرد».