به خاطر خواهرم
داستانهای آمریکایی - قرن 21م.
«کیت» و «جسی» دو خواهر هستند. جسی در اولین خاطرهای که به یاد میآورد، 3 ساله است و دارد سعی میکند خواهرش را بکُشد. بعضی وقتها آنقدر واضح یادش میآید که خارش دستش را از روی روبالشی و نوک تیز دماغ خواهرش روی کف دستش حس میکند. کیت، هیچ شانسی در مقابل جسی ندارد، با این حال باز موفق نمیشود. پدرش میآید داخل اتاق، بیدار شده بود چیزی بخورد، آن شب خواهرش نجات مییابد. پدرش او را بازمیگرداند توی تختش و میگوید: «این اتفاق دیگه هیچوقت نباید بیفته». وقتی آنها بزرگتر میشوند، جسی فکر میکند که کیت دیگر جایگاهی در خانواده ندارد؛ مگر در مسائلی که مستقیما به خود او مربوط باشد. وقتی کیت آن سمت اتاق خوابیده بود، جسی نگاهش میکرد. سایه بلندی تختهایشان را به هم میرساند. جسی راههای پیشرویش را میشمرد، سم ریختن توی غذاش، نگه داشتن سرش زیر آب، اصابت صاعقه و... .