حبیب مرزها: خاطرات سردار سرتیپ رهامبخش حبیبی
حبیبی، رهامبخش - خاطرات / جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - خاطرات / جانبازان - ایران - خاطرات
اهل باشت هستم. جایی سرسبز با مردمانی سرسبزتر. دلشان مثل خاک زمین کشاورزی نرم و ارادهشان به کوخ هایی که دورهاش کردهاند. اهل باشت که باشی، قبل از راه رفتن و زبان باز کردن، باید بدانید تفنگ چیست. باید یاد بگیری قنداق برنو را در گودی کتفت جا بدهی؛ اما زمانی میتوانی بگویی مرد شدهای که بدانی لوله اسلحه را به طرف چه کسی بگیری. زندگی را با گشت و گذار در کوچهها و مزرعهها و دشتهای باشت آغاز کردم و از آنها زندگی را یاد گرفتم. بخشندگی را. محکم بودن و در نترس بودن را. بعدها که بزرگتر شدم، همه این درسها مسیر زندگیام را تغییر داد.