خرمگس
«آرتور» زیردست کشیشی با نام «مونتانلی» ـ مدیر مدرسۀ علوم دینی ـ در حال تربیت است. پس از او کشیش دیگری مدیریت مدرسه را بر عهده میگیرد. آرتور که در این زمان در فعالیتهای کمونیستی شرکت دارد، نزد کشیش جدید رفته و اعتراف میکند، بیخبر از این که کشیش جدید جاسوس حکومت است. براساس اعترافات آرتور، گروه کمونیستی دستگیر میشوند، آرتور بعدها درمییابد که خود فرزند نامشروع مونتانلی است. به همین دلیل از دین مسیحیت متنفر میشود و شروع به فعالیتهای سیاسی و نوشتن مقالات انتقادی علیه مونتانلی با امضای خرمگس میکند. سرانجام نیز آرتور به جرم نگارش مقالات سیاسی ـ انتقادی و فعالیتهای سیاسی به اعدام محکوم میشود. در این داستان واقعی فعالیتهای آرتور با نام مصطلح خرمگس از زمان حضور در مدرسۀ علوم دینی تا اعدام وی به تصویر کشیده میشود.