زمین نخرید!؟
در این مجموعه 16داستان کوتاه فارسی تدوین شدهاست که یکی از آنها "مارمولک زمین "نام دارد . لامپ کوچه روشن نبود .خودم را کورمال کورمال به پشت در حیاط پدری رساندم ولی میترسیدم در حیاط را بزنم چون از اول صبح به دنبال کار رفتهبودم و باز هم دست خالی به خانه برگشتم .نمیدانم چطور شد که از سینما سر درآوردم، با چه جان کندنی پول دادم تا فیلم مارمولک را ببینم .ولی نفهمیدم کی در سینما خوابم برد؟ در خواب دیدم که با کلنگ دارم خانهام را خراب میکنم .همه شیشههای خانه را میشکنم و جوجهها را به خاک و خون میکشم .در همین لحظه مردی از خواب مرا بیدارکرد .هنوز قلبم میتپید .نمیدانستم چه جوابی به مادرم، همسر و دخترم بدهم ...