بچههای محل و قصر نفرین شده
داستانهای فرانسه - قرن 20م.
در داستان حاضر، "تیدو" پس از رفتن دوستش "مادی" از منطقهی "لیون" به "میوری"، منتظر دریافت نامهای از اوست. "مادی" و مادرش، قول داده بودند که پس از استقرار در "میوری"، جایی هم برای "تیدو" و دوستانش بیابند تا آنها تعطیلات را کنار هم بگذرانند. پس از دریافت نامه، "تیدوگ و دوستان، به سمت "میوری" به راه میافتند، اما در راه. دوچرخهی "تیدو" نزدیک قصر "بلاویستا" خراب شده و برای تعمیر آن، دوچرخه را داخل قصر میبرند و با برخورد بد صاحب قصر، مواجه میشوند. پس از این ماجرا زمانی که به "میوری" میرسند، "مادی" میگوید: "این قصر برای ساکنان آن باعث ایجاد بدبختی گردیده است و...".