ماجراهای یاسی کوچولو "تنهایی"
داستانهای آموزنده / داستانهای اجتماعی / دوستی در کودکان - داستان / تنهایی - داستان
«یاسی کوچولو»، بیشتر وقتها تنها بود و پدر و مادرش از این که دوستی ندارد، نگران بودند. برای همین جشن تولدی برای او گرفتند و چند تا از بچههای همسن او را هم دعوت کردند. اما یاسی با بدرفتاریهایی که داشت، همة آنها را رنجاند. تا این که یک روز خاله کیمیا به خانة آنها آمد و با دیدن تنهایی یاسی او را به پارک برد. خاله کیمیا در پارک به یاسی کوچولو یاد داد که با بچههای همسن و سال خود بازی کند و دوست شود. یاسی کوچولو بعد از چند روز توانست دوستانی پیدا کند. حالا دیگر او تنها نیست. این کتاب از مجموعة ماجراهای یاسی کوچولو، دربرگیرندة یک داستان اجتماعی برای کودکان گروه سنی «ب» است.