مردههای قبرستان شاه دختر: مجموعه داستان
داستانهای فارسی - قرن 14
شبهای جمعه، شریفه را میبردند امام زاده شاه دختر. مشهدی منصوره، خواهر کوچکتر شریفه، وسط حیاط امامزاده، پاهای شریفه را با آب چاه میشست و بعد با کمک دخترش، اشرف سیما، شریفه را در حالی که جیغ میکشید، به سمت ضریح حلبی هل میدادند و گردنش را با روسری به ضریح میبستند تا دلش آرام بگیرد.