داستان گل حسرتی

داستان گل حسرتی

گل حسرت - داستان / داستان‌های فارسی

پرنده‌ی هفت رنگ پرید روی بلندترین شاخه‌ی بلوط و شروع کرد به گفتن قصه: وقتی زمستان می‌شود، می‌نشینم و شب‌ها و روزها را می‌شمارم و حساب می‌کنم. 40 روز مانده به آمدن بهار، 40 تا سنگ ریزه جمع می‌کنم و برای آن‌که حوصله‌ام سر نرود، هر روز یکی از سنگ‌ریزه‌ها را بر می‌دارم و با خودم به آسمان می‌برم. آن بالا چرخی می‌زنم و سنگ‌ریزه‌ها را رها می‌کنم. همین طور که سنگریزه‌ها یکی یکی کم می‌شوند، شما از خواب زمستانی بیدار می‌شوید. خورشید می‌آید، برف‌ها آب می‌شوند.

قیمت چاپ: 18,000 تومان
ویراستار:

مرضیه طلوع‌اصل

تصویرگر:

دلارام فقانی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1400

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

32

قطع کتاب:

رحلی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9786000107970

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف