یعقوب (ع)
قرآن - قصهها / یعقوب، پیامبر - داستان
کتاب مصوّر حاضر، از مجموعة «داستان پیامبران» دربارة زندگی «یعقوب(ع)» است که برای کودکان گروه سنی (ب) و (ج) به نگارش در آمده است. در این داستان آمده است: «حضرت یعقوب(ع)» پس از برگزیدهشدن به مقام پیامبری به دلیل حسادت برادرش از «کنعان» به شهر «فدان آرام» میرود و به تبلیغ رسالتش میپردازد. اما پس از سالها به همراه خانوادهاش به «کنعان» بازمیگردد. حضرت یعقوب(ع)، صاحب فرزندی به نام «یوسف» میشود که برادرهایش از حسادت او را در چاه میاندازند. یعقوب(ع) به دلیل دوری فرزندش نابینا میشود، تا اینکه پسرانش برای تهیة گندم به مصر میروند. عزیز مصر به «بنیامین» برادر کوچک آنها اجازة برگشت نمیدهد. وقتی برادران به دنبال بنیامین میروند متوجه میشوند که عزیز مصر همان «یوسف(ع)» است. حضرت یعقوب به مصر میرود و سال پایانی عمرش را کنار حضرت یوسف(ع) میگذراند.