اژدهای عینکی کله ارهای
داستانهای تخیلی / داستانهای کودکان و نوجوانان
کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی و هیجانانگیز است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «پسرک اسباببازیهایش را به گوشهای پرت کرد و گفت اینها به هیچ دردی نمیخورد. من اژدها میخواهم. من باید یک اژدها بسازم. یک کیسه برداشت از اتاق بیرون آمد. پاورچین رفت توی کارگاه پدر. با خودش فکر کرد برای شروع باید چه بردارد. اما پدر به او گفت که نباید به کارگاه میآمد. او ناراحت شد و پیش مادرش رفت».