کاوه نوروز و عروس بهار
افسانههای عامه
کتاب مصوّر حاضر دربردارندة داستانی با موضوع افسانههای عامّه، برای گروه سنی (ب) و (ج) است. در خلاصة داستان چنین آمده است: در سرزمینی سبز و خرم مردمی با شادی زندگی میکردند، امّا زن و شوهری به نام «جمشید» و «ایران» به علّت نداشتن فرزند غمگین بودند تا اینکه با دعاهای بسیار خداوند پسری به آنها عطا کرد. نام او را «کاوه» گذاشتند و چون روز اول سال نو متولد شده بود به «کاوه نوروز» معروف شد. وقتی کاوه نوروز جوانی جنگاور و نیرومند شد، پدر و مادر تصمیم گرفتند برای او همسری انتخاب کنند، ولی زمستان سر رسید و با وجود آمدن بهار همچنان پا برجا ماند. هوا ابری و تاریک بود و برف و بوران قطع نمیشد. روزی پرندهای زخمی از طرف عروس بهار برای کاوه پیغامی آورد. عروس بهار در حالیکه منتظر کاوه نوروز بود، در دستان سرما پیرزن در قلعهای اسیر بود. «اهمن» و «بهمن» نیز عمو نوروز را جادو کرده بودند و حاجی فیروز را نیز چلة بزرگ و کوچک خشک کرده بودند. کاوه نوروز برای آزادی عروس بهار، حاجی فیروز و عمو نوروز با راهنمایی پرنده به راه افتاد و درگیر ماجراهای خطرناکی شد.