یک دسته مو در دستان من
مجموعهی حاضر سلسله حوادثی واقعی است که عینا برای نویسنده اتفاق افتاده است و گاه خاطراتی است که به طور مستقیم از گوینده شنیده است. برای نمونه در "پسرک سوخته" نویسنده در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان قبل از اذان صبح و در هنگام بیداری، پسری را که علامات سوختگی روی بدنش مشهود است مقابل درب اتاقش میبیند. در هنگام صبح به یاد حادثهای میافتد که چند سال پیش در خانهی یکی از همسایگانشان بر اثر بیاحتیاطی اتفاق افتاده و طی آن پسر خانواده کشته شده است. آنروز وقتی از مقابل درب آن خانه میگذرد با اعلامیهای مواجه میشود که نشان میدهد آن روز، سالروز مرگ پسر است.