نظریههای توسعه
اقتصاد مارکسیستی / رشد اقتصادی / وابستگی / سرمایهداری
در ترجمهی حاضر، نخست، مفاهیم و اصطلاحات رشد و توسعه بیان گردیده و سپس با مروری بر دیدگاههای کلاسیک، مفهوم توسعه ـ که در اواخر قرن نوزدهم و در طول قرن بیستم توسط مکاتب توسعه بیان شده ـ به بحث گذاشته شده است. نیز جغرافیای توسعه و تفاوت در سطوح توسعه از دیدگاه جغرافیایی بررسی گردیده است. در ادامه، ابعاد اقتصادی توسعه از دیدگاه اقتصاددانان کلاسیک نظیر آدام اسمیت و ریکاردو و نیز دیدگاههای نئولیبرالیسم بررسی شده و دیدگاههای جامعهشناسان کلاسیک و کارکردگرایی ساختاری تحلیل گردیده است. در کتاب خاطرنشان میشود: "جامعهشناسان کلاسیک، توسعهی اجتماعی را در قالب نظریههای کلان دگرگونی اجتماعی به کار برده و در پی پاسخگویی به این سوال بودهاند که یک جامعه چگونه دچار دگرگونی و تغییرات وسیع و گسترده میشود. علاوه بر این، در کتاب نظریههای جامعهشناختی نوسازی بیان گردیده و در آن عنوان شده است: "در نظریه نوسازی.... استدلال میشود که سازمانهای نهادی مدرن و اشکال عقلانی رفتار، ابتدا در قرن پانزدهم و شانزدهم ظاهر شد و بعدها توسعه، شکل گسترش کنش عقلانی و نهادهای کارآمد را به خود گرفت". همچنین در بخشی از کتاب از نظریهپردازانی سخن به میان میآید که بر اساس دیدگاههای مارکسیستی و نئومارکسیستی به توسعه نیافتگی نگاه میکنند. در اندیشه و نظریهپردازی آنها سازههایی چون تضاد طبقاتی، نابرابری و قطببندیهای جهانی مفاهیمی کلیدی است. این دیدگاهها بر این باورند ارتباط با اروپا ممکن است پیامآور نوسازی برای تعدادی از جوامع جهان سوم باشد. اما این توسعه به بهای وابستگی و استثمار پدید آمده است. افزون بر این، موضوعات جدیدی نظیر پساساختارگرایی، پسااستعمارگرایی، و پساتوسعهگرایی مطرح شده و نیز دیدگاههای فمنیستها در باب توسعه بررسی گردیده و عنوان میشود چرا زنان در نظریات توسعه از جایگاهی برخوردار نیستند. در پایان، مباحثی نظیر مدرنیسم انتقادی، دموکراسی رادیکال، و توسعه مطرح گردیده و مسائلی همچون اخلاقیات توسعه، آزادسازی محیط زیست، و دموکراسی رادیکال بیان شده است.