بسیار سفر باید ...
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
کتاب حاضر مجموعهی سیزده داستان کوتاه معاصر فارسی است که و تحت عنوان مجموعهی "داستانهایی از غربت" به چاپ رسیده است. عناوین داستانها عبارتاند از: "علی و گوسفندانش"، "خاطرات یک گربهی پناهنده"، "گفتوگو در سونا"، "موسیقی"، "همهی هستی او بود"، "عروسی نابینا"، "سرگردانی"، "وقتی گلولهی آخر افتاد"، "خویشاوندان"، "وطن آنجاست که دوستت بدارند"، "اشتباه مرگآور"، "زلزله"، "بسیار سفر باید تا پخته شود" و "خانه به دوشیهای من". برای نمونه در بسیار سفر باید..."، پزشک ایرانی مقیم آلمان (نویسنده) تصمیم میگیرد برای گذراندن تعطیلات آخر هفته به انگلستان برود، اما از ابتدای سفر بدبیاریش شروع میشود. یک روز قبل از سفر دچار سرماخوردگی شدید میشود. هنگام پرواز در دوسلدورف بلیتش با مشکل مواجه میشود و مجبور میشود 150 مارک اضافه بپردازد. در لندن نیز کنسرت بسیار ناموفقی میبیند. برای همین روز بازگشت بسیار خوشحال است و پس از گرفتن کارت ورودی از باجهی لوفت هانزا، برای کنترل پاسپورت به سالن مخصوص میرود، کیف سیاه دستیاش را روی تسمهی نقالهی مخصوص میگذارد. ناگهان ماموری به او نزدیک میشود و او را به جرم جاسازی و حمل سلاح گرم بازداشت میکند. او را به بازداشتگاه میبرند. پس از مدتی به او میگویند که فرمانده نیروی هوایی تصمیم دارد او را آزاد کند. فرمانده با گرفتن ضمانتی 400 مارکی او را موفقتا آزاد میکند. زندانی از فرط خوشحالی فرمانده را در آغوش میگیرد و با خوشحالی کیف سیاهش را برمیدارد و به سرعت خود را به فرودگاه میرساند که دوباره در فرودگاه همان ماجرا تکرار میشود.